همان كه گاهی میشكند
قلبی كه از آن باخبر است، همان قلبی است كه در سینه میتپد.
همان كه گاهی میشكند؛
گاهی میگیرد و گاهی میسوزد
گاهی سنگ میشود و سخت و سیاه
و گاهی هم از دست میرود ...
با این دل است كه عاشق میشویم
با این دل است كه نفرین میكنیم
و گاهی وقتها هم كینه میورزیم ...
اما قلب دیگری هم هست؛
قلبی كه از بودنش بیخبریم.
این قلب اما در سینه، جا نمیشود
و به جای این كه بتپد، ...
میوزد و میبارد و میتابد
این قلب نه میشكند و نه میسوزد و نه میگیرد.
سیاه و سنگ هم نمیشود
از دست هم نمیرود
زلال است و جاری
مثل رود و نسیم
و آن قدر سبك است كه هیچ وقت هیچ جا نمیماند
بالا میرود و بالا میرود و بین زمین و ملكوت میرقصد
این همان قلب است كه:
وقتی تو نفرین میكنی، او دعا میكند
وقتی تو میرنجی، او میبخشد
این قلب كار خودش را میكند
نه به احساست كاری دارد نه به تعلّقت
نه به آن چه میگویی؛ نه به آن چه میخواهی
و آدمها به خاطر همین دوستداشتنیاند
به خاطر قلب دیگرشان
به خاطر قلبی كه از بودنش بیخبرند ...
ادم ها در ارتباط چند دسته هستند!؟
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود ...
276937 بازدید
66 بازدید امروز
51 بازدید دیروز
417 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian