گاهی اویی را كه دوست می داری احتیاجی به تو ندارد...
زیرا تو او را كامل نمی كنی...
تو قطعه گمشده او نیستی...
تو قدرت تملك او را نداری...
گاه نیز چنین كسی تو را رها می كند...
و گاهی نیز چنین كسی به تو می آموزد كه خود نیز كامل باشی...
بی نیاز از قطعه های گمشده...
او شاید به تو بیاموزد كه خود به تنهایی سفر را آغاز كنی...
راه بیفتی، حركت كنی...
او به تو می آموزد و تو را ترك می كند...
اما پیش از خداحافظی می گوید: شاید روزی به هم برسیم...
می گوید و می رود...
و آغاز راه برایت دشوار است...
این آغاز، این زایش، برایت سخت دردناك است...
وداع با دوران كودكی دردناك است،
كامل شدن دردناك است، اما گریزی نیست...
و تو آهسته آهسته بلند می شوی،
و راه می افتی و می روی...
و در این راه رفتن دست و بالت بارها زخمی می شود...
اما آبدیده می شوی و می آموزی ...
كه از جاده های ناشناس نهراسی...
از مقصد بی انتها نهراسی،
از نرسیدن نهراسی...
و تنهابروی...
و بروی...
و بروی...
و بروی...
آنقدر زمین خورده ام که بدانم...
برای برخاستن...
نه دستی از برون...
که همتی از درون...
لازم است...
حالا اما...
نمی خواهم برخیزم...
می خواهم اندکی بیاسایم...
فردا برمی خیزم...
وقتی که فهمیده باشم...
چرا زمین خورده ام ...
__,_._,___
سلام واقعیت شاید تلخی را مطرح کردید که کاملا درسته اما بعضی ها نمیفهمند و مثل کنه به طرف میچسبند و باعث آزار او و خودشون میشن موفق باشید
زیبا بود
اما قبول داری همه ما آدما این خصلت داریم که وقتی میفهمیم یکی ما رو دوست داره ازش دور میشیم
بلعکس همیشه دنبال اونی هستیم که دوستمون نداره
ادم ها در ارتباط چند دسته هستند!؟
از نامه های بابا لنگ دراز به جودی ابوت
بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود ...
277380 بازدید
36 بازدید امروز
77 بازدید دیروز
560 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian